در این مطلب می توانید با نشانه ها و نحوه تشخیص فردی را که معتاد به کارکردن است آشنا شوید.
سرویس ترجمه ، در تمام مدت بزرگ شدن من، از کودکی تا بزرگسالی، پدرم مشغول به کار بود. بسیاری از روزها، او پیش از آنکه صبح برای رفتن به مدرسه از خواب بیدار شوم، خانه را به مقصد محل کارش ترک کرده و شبها در آخرین ساعات، به منزل برگشته است. حتی شبها و در سفرهای خانوادگی نیز بخشی از کارش را با خود میآورد تا انجام دهد. بیشتر دوستانش، همکارانش هستند و تمام وقت درباره کار صحبت می کند.
پدرم زمانی که بازنشسته شد در مدت زمان کوتاهی، دوباره شروع به کار کرد و این کارکردن های مستمر، باز هم به برنامه روزانه و همیشگی او تبدیل شد. او وقتی دیگر هیچ کاری برای انجام دادن نداشت، نمی دانست با خود چه کند یا چطور خودش را سرگرم کند. او هنوز هم با اینکه در سن کهنسالی است، همچنان بیشتر عفونت بدن ساعات روز را پای کامپیوتر نشسته و کار می کند! من هم زمانی که چنین رفتارهایی را از کودکی می دیدم، تصور می کردم که این یک رویه معمول و طبیعی است.
تصور می کردم که این همان رویه افراد موفق است: تمام وقت کار کردن، ساعات طولانی از عمر را به کار اختصاص دادن، نداشتن تعادل در امورات زندگی و ادامه حیات تنها با انگیزه پیشرفت کاری و دریافت حقوق ماهیانه بهتر و بیشتر. در نتیجه سعی کردم من نیز همین کار را انجام داده و همان راه پدرم را در پیش بگیرم. فکرم این بود که هرچه ساعات کاری بیشتر باشد، موفقیت بیشتر تضمین می شود. اینکه معیار واقعیبرای پیشرفت و ترقی در زندگی، کار بی وقفه و مستمر است.
من هم در دوران دانشجویی ساعات زیادی را صرف انجام تکالیف درسی و مطالعه در کتابخانه کردم. بسیاری از مهمانی ها را نرفتم و اوقات اندکی را با دوستان صمیمیام سپری کردم. تمام شبها بیدار ماندم و مطالعه کردم و این کار را نشانه افتخار خود می دانستم؛ افتخاری که به زعم خودم، نصیب پدرم شده خرید پانسمان بود. فکر می کردم که اعتیاد به مطالعه و تحصیل، کار خوبی است. اما مشکل اینجا بود که من نتوانستم این کار را ادامه دهم.
بعد از گذشت سالیان دراز و هنگامی که حجم زیادی از کمخوابی و استرس و اضطراب دائمی ،آسیب های خود را برای سلامتی من، نشان داد دریافتم که رویه نادرستی را در پیش گرفته بودم.
اعتیاد به کار چیست؟
اصطلاح "اعتیاد به کار" اولین بار در سال 1971 توسط وین اوتس، روانشناس استفاده شد . وی آن را به عنوان یک اجبار یا یک نیاز غیرقابل کنترل برای انجام بی وقفه کار تعریف کرد. از آن زمان به بعد، روانشناسان و محققان بهداشت روان در مورد این تعریف چالش های فراوانی داشته و اختلاف نظرات خود را مطرح کردند. گرچه در نسخ جدید کتب روانشناسی و اختلالات روانی، «اعتیاد به کار» یک اختلال قابل تشخیص معرفی نشده اما یک مساله واضح است: چنین شرایطی مرتبط با بهداشت و سلامت روان افراد بوده استومی چیست و تاثیرات بسیار واقعی و ملموس بر زندگی انسان می گذارد.
مت گلویاک، مشاور حرفه ای بالینی در ایلینویس در این باره توضیح می دهد: "اعتیاد به کار یک شرایط پیچیده روانی است که در آن فرد وابستگی روانشناختی ، عاطفی و اجتماعی به کار پیدا می کند. این معضل، مزمن و پیشرونده است." دکتر برایان ویند، روانشناس بالینی و رئیس ارشد بهداشت بالینی در یک مرکز درمان اعتیاد نیز با این نظر موافق است.
وی توضیح می دهد: "افراد مبتلا به «اعتیاد به کار» معمولاً به اجبار و یا با انگیزه تامین هزینه های خود ، به طور دائمی کار می کنند. آنها ممکن است ساعتهای طولانی کار کنند حتی اگر نیازی به آن نباشد، خواب را فدای کار خود کرده و نسبت به عملکرد بدن و سلامتیشان بی خیال هستند. آنها ممکن است وسواس داشته باشند و فکر کنند که چطور می توان وقت بیشتری را برای کار آزاد و صرف کنند. چنین افرادی وقتی کارشان تمام می شود، دچار استرس می شوند. "
ساعات کاری زیاد همان اعتیاد به کار است؟
اعتیاد به کار با صرف ساعات طولانی برای کار کردن یکی نیست بلکه بخشی از آن است که تشخیص و تفکیک آنها از یکدیگر دشوار می باشد. حتی در سال 1998 ، اعتقاد بر این بود که ایالات متحده دارای بالاترین میزان افرادی است که بیش از 50 ساعت در هفته کار می کنند اما این بدان معنی نیست که این کشور مملو از افراد معتاد به کار است.
برخی از مشاغل ذاتا به تخصیص ساعات طولانی کار متکی هستند. فقط به این دلیل که کسی یکی از آن مشاغل را دارد به این معنی نیست که لزوماً به کاری که انجام می دهد معتاد است. با همه این اوصاف، "فرهنگ ما به افرادی که سخت کار می کنند پاداش می دهد". این بدان معناست که اگر مشکلی هم از این نظر داشته باشیم ، ممکن است متوجه آن نشویم. تشویق اطرافیان، مدیر و همکاران برای کار زیادی که می کنیم و یا تمایل به جاهطلبی مالی می تواند توجیهی برای ادامه اتیاد ما به کار باشد.
منبع: Healthline
مترجم: لیلا فرجی
منبع